Posts Tagged ‘گریه’
سینا و ۹۲
جمعه, مارس 28, 2014 10:52 بدون دیدگاهسال ۹۲ هم خوب یا بد، تلخ یا شیرین، با همه ی خنده ها و گریه هاش تموم شد! همونطوری که تو سینا و ۹۱ حدس زدم، سال عملی شدنِ تصمیم کبری بود! سال مشغله های زیاد، سال تغییرات اساسی. سالی که شاید پرچالش ترین سال زندگیم بود. تقریباً سال پیش همین موقع ها بود […]
بی دلیل؟
چهارشنبه, سپتامبر 5, 2012 0:09 یک دیدگاهبرگشته ام به ۳-۴ سالگیم! تا به حال اینطور نشده بود … نمیدونم چرا (میدونم، دروغ میگم!). هر بار که این آهنگ لعنتی رو میشنوم، عین بچه ها میزنم زیر گریه! :( :|
حرف نمیزند!
سهشنبه, جولای 20, 2010 20:39 بدون دیدگاهاین کلیپ رو ببینید. موزیک و شعر قشنگی داره. مدت ها ازش لذت می بردم!
گریه کن … گریه سهم دل تنگه ؟
پنجشنبه, نوامبر 17, 2005 12:10 ۲ دیدگاهبچه تر که بودم به نقل قول همه ی پسر ها و دختر های فامیلمون ، زر زرو ( ممکنه این واژه رو فراموش کرده باشید ! ) بودم . یعنی تا تقی به توقی میخورد ، من شروع میکردم به گریه کردن . از دعوا های بچه گونه گرفته تا آهنگهای غمناک ( مخصوصاً […]
دو شب به یاد ماندنی
پنجشنبه, اکتبر 20, 2005 12:04 ۷ دیدگاهشب اول صدای موزیک گوشمو اذیت میکرد … شایدم گوشای من حساس شدن … دوروبرم شلوغ بود . خوش میگذشت . چیزی دیدم که یادم نمیره ! هیچ وقت … گریه تو در میارم . عاشق سازم شدم … فقط اون برام مونده . فقط اونه که ارزششو داره . ” هرچه بیشتر انسان ها […]