سینا و 92

سال 92 هم خوب یا بد، تلخ یا شیرین، با همه ی خنده ها و گریه هاش تموم شد! همونطوری که تو سینا و 91 حدس زدم، سال عملی شدنِ تصمیم کبری بود! سال مشغله های زیاد، سال تغییرات اساسی. سالی که شاید پرچالش ترین سال زندگیم بود. تقریباً سال پیش همین موقع ها بود […]

گریه کن … گریه سهم دل تنگه ؟

بچه تر  که بودم به نقل قول همه ی پسر ها و دختر های فامیلمون  ، زر زرو ( ممکنه این واژه رو فراموش کرده باشید ! ) بودم . یعنی تا تقی به توقی میخورد ، من شروع میکردم به گریه کردن . از دعوا های بچه گونه گرفته تا آهنگهای غمناک ( مخصوصاً […]

دو شب به یاد ماندنی

شب اول صدای موزیک گوشمو اذیت میکرد … شایدم گوشای من حساس شدن … دوروبرم شلوغ بود . خوش میگذشت . چیزی دیدم که یادم نمیره ! هیچ وقت … گریه­ تو در میارم . عاشق سازم شدم … فقط اون برام مونده . فقط اونه که ارزششو داره . ” هرچه بیشتر انسان ها […]

متنی که میخواهید برای جستجو وارد کرده و دکمه جستجو را فشار دهید. برای لغو دکمه ESC را فشار دهید.

بازگشت به بالا