برای من شاید یکی از بدترین ( یا شاید بهترین) حاشیه های زندگی دور از ایران، این بوده که همیشه دارم فکر میکنم. همیشه ناخواگاه انگار یه جورایی داری با خودت کلنجار میری. تنهایی و وقتی که دیگه مثل سابق توسط اطرافیانت پر نمیشه، انقدر برات وقت باقی میگذاره که میتونی تمام روزها
فلش بک
گوشی قدیمی همراهمه … شارژش داره تموم میشه … مجبور میشم فلشم رو از ضبط جدا کنم و کابل USB گوشی رو وصل کنم که شارژ شه! (بله! میشه با پورت USB ضبط ماشین، موبایل شارژ کرد). آخرین باری که رو این گوشی آهنگ ریخته بودم، مربوط میشد به ۲-۳ سال پیش … اصلاً حواسم […]
نوروز ۸۹
الان که دارم این نوشته رو مینویسم، به شروع سال ۸۹ کمتر از یک روز باقی مونده … امسال دیگه با همه ی خوبی ها و بدی هاش داره تموم میشه … هر چی که بود، هر جور که گذشت، به هر حال گذشت …
دشمن آرامش
همونطوری که چند روز پیش گفتم، تمام نوشته های اینجا رو از اولین نوشته تا الان خوندم و به یه سری از کامنت ها جواب دادم … به چیزای خیلی جالبی برخوردم … چیزایی که ماه ها پیش نوشتم ولی الان به درد خودم می خورن … یا کامنت هایی که واقعاً به نظرم جالب […]