این نوشته رو آهسته بخونید! به عکس رو دیوار خیره شدم …
ضربان
می دونی امروز به چی فکر می کردم ؟ … به این که چند سال گذشت … به این که بیش از هزار شب گذشت … هزاران ساعت … میلیون ها لحظه! … عمری که می تونست اینجوری نگذره … و تقصیر تو بود … تقصیر هممون بود … هر روز به تمام دیوار ها […]