Posts Tagged ‘دروغ’
حاشیه
دوشنبه, آوریل 20, 2015 9:11 یک دیدگاهبرای من شاید یکی از بدترین ( یا شاید بهترین) حاشیه های زندگی دور از ایران، این بوده که همیشه دارم فکر میکنم. همیشه ناخواگاه انگار یه جورایی داری با خودت کلنجار میری. تنهایی و وقتی که دیگه مثل سابق توسط اطرافیانت پر نمیشه، انقدر برات وقت باقی میگذاره که میتونی تمام روزها
سفر به باکو (۲)
جمعه, اکتبر 11, 2013 6:51 بدون دیدگاهاین نوشته ادامه ی نوشته سفر به باکو (۱) هست. اکثر مردم کشور آذربایجان، علاقه ای به ایران و ایرانی ها ندارن. بد نیست بدونید که اکثریت مطلق مردم کشور آذربایجان، مسلمان و همچنین شیعه هستن. ظاهراً در طول جنگ قره باغ ارمنی ها در اراضی ای که قبلاً متعلق به آذربایجان بود، اقدام به […]
تکنولوژی جدید گوگل : گوگل دماغ!
دوشنبه, آوریل 1, 2013 13:07 یک دیدگاههر روز بارها و بارها از جستجوی گوگل استفاده میکنیم. جستجوی وب، تصاویر، نقشه ها، محتوای آکادمیک و … همه و همه جزئی از زندگی روزمره ما شده اند. با این حال گوگل دست بردار نیست و هر از چندگاهی تکنولوژی جدیدی را ارائه می کند.
هیجان!
دوشنبه, فوریه 28, 2011 1:37 ۴ دیدگاهخداحافظی کردم و رفتم … من خیلی از چیزا رو فراموش میکنم، ولی هیچوقت خودمو و لحظاتی که خودم دلم میخواسته که یادم بمونه، فراموش نکردم! … دستام تو جیبم بود، سرد بود و من بخار نفسم رو خیلی کنترل شده بیرون میدادم و … روبرو رو نگاه میکردم … کسانی که از کنارم رد […]
ایراد
شنبه, سپتامبر 4, 2010 21:37 ۳ دیدگاه+ از اینایی که واسه یه موضوع جزئی، کل کار یا رفتار آدم رو زیر سوال می برن و تمام چیزای دیگه رو نادیده میگیرن، بدم میاد … اینایی که دوست دارن
سبب
پنجشنبه, جولای 29, 2010 23:41 ۳ دیدگاهمن معتقدم که هر اتفاقی سبب خاصی دارد. مردم تغییر می کنند تا یاد بگیرید که رهایشان کنید. کارها به هم میریزند تا وقتی که همه چیز مرتب است، قدرش را بدانید. دروغ ها را باور می کنید تا نهایتاً یاد بگیرید که به کسی جز خودتان اعتماد نکنید و بعضی اوقات چیزهای خوب متلاشی […]
"خدایی" کار من نیست
جمعه, ژوئن 25, 2010 11:39 ۵ دیدگاهمی آیند … برای تکرارِ مکررات … برای گفتن چیزهایی که هزاران بار گفته اند … می آیند … اغلب با چشمانی بسته … و اغلب با گوش هایی گرفته … تا تو به آن ها بیشتر نظر کنی … می آیند … و گاه دهان از خوردن باز میدارند … و دل از دنیا […]
حیرت
چهارشنبه, می 26, 2010 0:16 ۶ دیدگاه+ از خونه اومدم بیرون … یادم افتاد عینک آفتابی رو جا گذاشتم رو میز … از جلو در برگشتم و برداشتمش …
فریاد
پنجشنبه, فوریه 25, 2010 13:18 بدون دیدگاهوقتی به خودمان دروغ می گوییم، آن را بلندتر فریاد می زنیم … “اریک هافر”
درباره الی
چهارشنبه, اکتبر 7, 2009 19:47 ۳ دیدگاه“درباره الی” تنها فیلم ایرانی است که در یک سال اخیر دیده ام و بیرون از سینما فکرم را مشغول کرد! این فیلم روایتی است از سفری که با شادیِ بینهایت آغاز می شود و با اندوهِ بینهایت پایان می گیرد. روایت “اعتماد” و “خیانت” است. روایت خانه ای است که سرنوشت، این مسافران را […]