من … هیچ

من … هیچ … مست و تاریک! … در پی ساختن دیواری به ارتفاع آسمان … سرد و خاموش … و گاه مرگ آلود … پریشان و بی خواب از بیداد این مینورِ وحشی … قدم زنان کنار لبه ی باریکِ هشیاری … با چشمانی بسته … و غرق در خیال … من … هیچ […]

خدا … برای همه ی آدماست!

بعضی وقتا سوألی برای عده ای پیش میاد که من وظیفه ی خودم میدونم بهش جواب بدم … “آیا خدا وجود داره؟” … و من این سوأل رو جواب میدم … جوابم فلسفی نیست … علمی هم نیست … و شاید منطق شما فقط به این جواب بخنده … اما جواب من یک حسن داره […]

مثل تو (موسیقی)

امروز بعد از یک سال و ۲ ماه، قسمت موسیقی های سینا رو به روز کردم! آهنگی که می شنوید، شباهت بسیار اندکی با آهنگ اصلی دارد! این اجرا، تنظیم دوباره ی آهنگی است که چندین سال از انتشارش می گذرد. با این حال، به نظر من، تنظیم و سبکی که برای ترانه ی اصلی […]

ترس، سوغات!

ما هرگز از آنچه نمی‌دانستیم و از کسانی که نمی‌شناختیم ترسی نداشتیم. ترس، سوغات آشنایی‌هاست. “نادر ابراهیمی” پی نوشت : نمی دونم کجا اینو خوندم :) این آقای ابراهیمی رو هم اصلاً نمی شناسم ولی خب نمیشد اسمش رو نیاورد.

متنی که میخواهید برای جستجو وارد کرده و دکمه جستجو را فشار دهید. برای لغو دکمه ESC را فشار دهید.

بازگشت به بالا