از نتایج خلقت!

خداوندا! نظرت چیه که بعد از این همه سال و این همه خلقت و این همه پیغمبر و اینا، نتیجه اش این موجوداتی شده که همه در حال جنگ با همدیگن؟ و به جنازه های همدیگه هم رحم نمیکنن … ۴ تا هم آدم حسابی توشون پیدا میشه که زلزله و سونامی و … میفرستی […]

معافیت!

یه معافیت میخوایم بگیریم، تمام مرده هامون رو آوردن جلو چشممون! به یارو میگم آخه آقا من سه تا همسایه که حاضر باشن روز چهارشنبه یا پنجشنبه (که من خودم وقت دارم!) با من بیان کلانتری رو از کجا گیر بیارم؟ به فرض محال که اومدن … چطور راضی شون کنم که شناسنامه و کارت […]

ردیف جلو!

همیشه این قضیه واسم حل نشده بوده که این انتفاضه و سنگ انداختن و اینا خب یه مشکلی داره! اون عقبیا اگه زورشون کافی نباشه (که اغلب هم نیست)، میزنن سر و کله ی اون ردیف جلو رو داغون میکنن که! هممم؟

تجارت الکترونیک!

یه زمانی، هر وقت گوشیت زنگ میخورد، یکی از دوستات بود که بعد از ۱۰۰ سال زنگ زده بود و میگفت بیا فلان جا یه ساعت کارت دارم! بعد تو مجبور بودی ۲ ساعت بهش توضیح بدی که به پرزنت شدن و پرزنت کردن و پولدار شدن و سکه ی طلا و روزی ۱۰ میلیون […]

تا دیر نشده …

+ داداشتون جلو بازو و پشت بازو هم کار میکنن؟ – آره … خیلی … همش تو خونه دمبل دستشه! + پِرسِ پا هم میزنن ؟ – نمی دونم که … ولی میگفت دورو بر ۲۰۰ و خورده ای رو میزنه … + سرشونه چی؟ – آره دیگه حتماً … بدون سرشونه که نمیشه … […]

بستنی واسه خودش!

راننده ی آژانس تا جلو در خونه، هزار بار گفت: “عجب غلطی کردم اومدم تو جاده مخصوص، به مولا!” … هزار بار هم گفت: “تو بمیری، عجب اشتباهی کردیم … پا درد گرفتم!” … چند دقیقه بعد میگه: “من ۴ تا بچه هم سن و سال تو دارم، دهن ما رو … یکیشون میگه پول […]

درون من!

– با این طرف خوب صحبت کردی؟ باهات حال کرد؟ حرفه ای برخورد کردی؟ پروژه رو میگیری؟ + پویا، تو هیچوقت منو از منظر علمی نشناختی! همیشه نگاهت به من سگ-چرخانه* بوده. هیچوقت درون منو نشناختی … هیچوقت اون گوهر بی بدیل علم و معرفت رو تو وجود من ندیدی … همش قسمت فانِ** منو […]

متنی که میخواهید برای جستجو وارد کرده و دکمه جستجو را فشار دهید. برای لغو دکمه ESC را فشار دهید.

بازگشت به بالا