بایگانی برای ‘طنز’
از شگفتی های اینترنت در ایران!
چهارشنبه, سپتامبر 7, 2011 15:14 بدون دیدگاهو این است از شگفتی های اینترنت در ایران! به عکس زیر توجه کنید!!! پی نوشت : اصولاً در حالت دوم می بایست سرعت دانلود و آپلود کمتر شود!!!
نمیشه یه کم آروم تر؟
چهارشنبه, ژوئن 22, 2011 1:26 بدون دیدگاهخدا رو شکر که این فصل لعنتی تموم شد و دیگه میتونیم شب ها بدون صدای گربه و سگ و کلاغ و … بخوابیم!!!
برهان گرخیت!
شنبه, آوریل 16, 2011 22:38 بدون دیدگاهکلاً یکی از راه های اثبات وجود خدا هم اینه که شب های امتحان به همه میگم “التماس دعا” … برهان گرخیت
از نتایج خلقت!
یکشنبه, مارس 20, 2011 0:10 ۲ دیدگاهخداوندا! نظرت چیه که بعد از این همه سال و این همه خلقت و این همه پیغمبر و اینا، نتیجه اش این موجوداتی شده که همه در حال جنگ با همدیگن؟ و به جنازه های همدیگه هم رحم نمیکنن … ۴ تا هم آدم حسابی توشون پیدا میشه که زلزله و سونامی و … میفرستی […]
معافیت!
یکشنبه, مارس 6, 2011 0:41 ۱۲ دیدگاهیه معافیت میخوایم بگیریم، تمام مرده هامون رو آوردن جلو چشممون! به یارو میگم آخه آقا من سه تا همسایه که حاضر باشن روز چهارشنبه یا پنجشنبه (که من خودم وقت دارم!) با من بیان کلانتری رو از کجا گیر بیارم؟ به فرض محال که اومدن … چطور راضی شون کنم که شناسنامه و کارت […]
ردیف جلو!
پنجشنبه, ژانویه 27, 2011 14:46 ۲ دیدگاههمیشه این قضیه واسم حل نشده بوده که این انتفاضه و سنگ انداختن و اینا خب یه مشکلی داره! اون عقبیا اگه زورشون کافی نباشه (که اغلب هم نیست)، میزنن سر و کله ی اون ردیف جلو رو داغون میکنن که! هممم؟
تجارت الکترونیک!
پنجشنبه, دسامبر 30, 2010 23:25 ۲ دیدگاهیه زمانی، هر وقت گوشیت زنگ میخورد، یکی از دوستات بود که بعد از ۱۰۰ سال زنگ زده بود و میگفت بیا فلان جا یه ساعت کارت دارم! بعد تو مجبور بودی ۲ ساعت بهش توضیح بدی که به پرزنت شدن و پرزنت کردن و پولدار شدن و سکه ی طلا و روزی ۱۰ میلیون […]
کوچکترین رایانه جهان!!!
شنبه, نوامبر 27, 2010 18:57 ۳ دیدگاهدر اینجا ویدئویی از کوچکترین کامپیوتر جهان رو میتونید ببینید … یک کامپیوتر فوق العاده کوچک! پی نوشت ۱ : جالب ترین قسمتش اونجاییه که موزیک گوش میده باهاش!!! پی نوشت ۲ : ویدئو رو میلاد بهم معرفی کرد!
تا دیر نشده …
شنبه, نوامبر 6, 2010 1:10 ۲ دیدگاه+ داداشتون جلو بازو و پشت بازو هم کار میکنن؟ – آره … خیلی … همش تو خونه دمبل دستشه! + پِرسِ پا هم میزنن ؟ – نمی دونم که … ولی میگفت دورو بر ۲۰۰ و خورده ای رو میزنه … + سرشونه چی؟ – آره دیگه حتماً … بدون سرشونه که نمیشه … […]
صبط اهوال
چهارشنبه, اکتبر 27, 2010 15:16 یک دیدگاهاین پارچه رو جلوی صبط اهوال (ثبت احوال سابق) زده بودن که مچ حضرات رو گرفتیم! یعنی اینطوری احوال ملت رو ثبت میکننا :دی
بستنی واسه خودش!
جمعه, اکتبر 8, 2010 23:22 یک دیدگاهراننده ی آژانس تا جلو در خونه، هزار بار گفت: “عجب غلطی کردم اومدم تو جاده مخصوص، به مولا!” … هزار بار هم گفت: “تو بمیری، عجب اشتباهی کردیم … پا درد گرفتم!” … چند دقیقه بعد میگه: “من ۴ تا بچه هم سن و سال تو دارم، دهن ما رو … یکیشون میگه پول […]
خودکشی گودری
پنجشنبه, سپتامبر 23, 2010 11:24 بدون دیدگاهخودکشی گودری: Mark all as read
درون من!
شنبه, سپتامبر 18, 2010 1:13 بدون دیدگاه– با این طرف خوب صحبت کردی؟ باهات حال کرد؟ حرفه ای برخورد کردی؟ پروژه رو میگیری؟ + پویا، تو هیچوقت منو از منظر علمی نشناختی! همیشه نگاهت به من سگ-چرخانه* بوده. هیچوقت درون منو نشناختی … هیچوقت اون گوهر بی بدیل علم و معرفت رو تو وجود من ندیدی … همش قسمت فانِ** منو […]