دود

ماجرای اولین سیگار من برمیگرده به زمانی که … بگذریم … ؟

ماجرای اولین سیگار من، برمیگرده به زمانی که برای من یک تابو بود … برمیگرده به زمانی که تلخی شکلات باراکا رو دوست داشتم … برمیگرده به زمانی که مدام ورزش میکردم و رو فرم بودم …

ماجرای پیچیده ای داره اولین سیگار من … ماجرای من و دلخوشی به دود … ماجرای من و اینجا … میگن که دَم غنیمته … من دود و دَم ساختم باهاش …

ماجرای اولین فندکم … و جاسیگاری ژیگولی که هدیه بود …

ماجراها داریم من و دود … از کجاش بگم؟ … از پا رو پا انداختن و عادت کردنم بگم؟ … یا از دست رو دست گذاشتن و دودی شدنم؟ …

از کجاش بگم؟ از گوشیِ موتورولای سفیدم که موقع دود کردن از دستم افتاد و خورد و خمیر شد …؟ یا از تی شرت راه راه ام که ته سیگار ریخت روش و سوخت …؟ از بوی دودم بگم؟ یا از صدای دو رگه ام؟ … یا از سیگارایی که زیر بارون خاموش شد؟

بذار من هیچی نگم … نذار من چیزی بگم! … ماجراها داریم من و دود …

پی نوشت : بعد از مدت ها دو آهنگ مثل تو و هم نفس رو گوش دادم … شما هم گوش کنید!

وبسایت http://30na.net
نوشته ایجاد شد 401

4 دیدگاه در “دود

  1. سلام سینا … عجب دنیایی داری! دو تا  آهنگت رو گوش کردم  ، چندتایی از نوشته هات رو هم خوندم …یه جورایی حس خوبی بهم داد . سایتت رو می گم ، خوشم اومد !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مرتبط

متنی که میخواهید برای جستجو وارد کرده و دکمه جستجو را فشار دهید. برای لغو دکمه ESC را فشار دهید.

بازگشت به بالا