آسوده

+ گاهی یه چیزایی واسه آدم مهم میشه که هیچ وقت مهم نبوده … در مقابلش چیزایی واست بی اهمیت میشه که همیشه برات مهم بوده … شده قصه ی من … الان چیزایی واسم مهم شده که هیچوقت واسم مهم نبوده …

+ باز هم یک غیرممکن دیگه، ممکن شد … نمیذارمش به حساب شانس …

+ تو نمودار های پیوسته که تکه تکه هموار و مشتق پذیر هستن، به نقطه ای که تو اون مشتق دوم برابر صفر میشه و جهت تقعر تابع تغییر میکنه، نقطه ی عطف میگن … حالا زندگی من از این نقطه ها پیدا کرده … داره جهت تقعرش عوض میشه … ولی این دلیل نمیشه که شیب نمودار مثبت یا منفی باشه … میدونم که هم شیب مثبت داره، هم منفی … فقط تقعرش عوض شده …

+ چند تا آرزوی بزرگ دارم که میخوام همه رو عملی کنم … وقتی میتونم کاری کنم که 30 سال بعد که به گذشته ام نگاه می کنم، بگم هیچ چیزی رو از قلم ننداختم و برای همه ی چیزایی که میخواستم جنگیدم، چرا این کارو نکنم؟ وقتی میشه افسوس گذشته رو نخورد، چرا کاری کنم که افسوس گذشته رو بخورم؟ اگر عملی بشن، از این آرزوها بیشتر خواهید شنید … (اون اسمایلی یاهو که عینک آفتابی میزنه!)

+ هیچ چیز نمیتونه جای یک وجدان آسوده رو بگیره … و هیچ چیز نمی تونه بیشتر از یه وجدانِ آروم به آدم آرامش بده …

+ دور و بر آرشیو نرید … مرخصش کردم!

وبسایت http://30na.net
نوشته ایجاد شد 401

6 دیدگاه در “آسوده

  1. اول: آخیش! دوباره!
    و بعد: آره! تغییر تقعر مشهوده. ولی شیب، نسبت به حالت فبلی تغییر زیادی نکرده!
    راجع به بند اول: من فک می کردم و الانم همین فکرو می کنم که این اتفاق کم کم میافته. آهسته آهسته این تغییر ایجاد می شه. مگر این که ناگهانی ایجادش کنی که در این صورت دردناکه. و دردش هم بستگی داره…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مرتبط

متنی که میخواهید برای جستجو وارد کرده و دکمه جستجو را فشار دهید. برای لغو دکمه ESC را فشار دهید.

بازگشت به بالا