آدما کجا میرن؟

اولین بار بچه ی 5-6 ساله بودم که مفهوم “یدکی” رو فهمیدم … یه تویوتای نقره ای (بخوانید نوک مدادیِ روشن) داشتیم که گهگاهی خراب میشد … راه تعمیر کردنش هم، بیشتر اوقات، تعویض قطعه بود … وقتی میرفتیم قطعه ی جایگزین رو بخریم، یه مغازه میرفتیم که بالاش نوشته بود : “لوازم یدکی تویوتا – داتسون” و اینچنین بود که از کودکی با تعریف مرسوم “یدکی” آشنا شدیم! … مثلاً یادمه که یه بار درب ماشین رو زده بودن و مجبور شدیم زوار های در رو عوض کنیم … (مطمئن نیستم زوار رو درست نوشتم یا نه!) … چون زوار های اصل سخت پیدا میشدن، بابای من یه دست اضافه هم خرید! که از قضا چندتاییش هم بعداً استفاده شد! اینجا بود که علاوه بر تعریف، با مفهوم یدکی هم آشنا شدم! با ترکیب تعریف و مفهوم داریم :

یک جسم یدکی، چیزی است که آن را تهیه میکنید، برای مواقعی که جسم اصلی خراب شده و یا دیگر به درد نمیخورد و جسم اصلی را دور می اندازید تا جسم یدکی را استفاده کنید. البته اگر آینده نگر و دقیق باشید، این جسم می تواند مانند ذخیره ی آینده باشد! یعنی جسم اصلی سالم است و به درد می خورد و در نتیجه ازش استفاده میکنید، ولی بودنِ جسم یدکی محض اطمینان است!

این همه قصه گفتم که کسانی که نمی دونن، با فلسفه ی یدک و یدکی و هرچیزی که توش کلمه ی “یدک” استفاده شده، آشنا بشن!

حالا میرسیم به اصل قضیه …

تو جامعه ی ما، به طور فزاینده ای، همه ی هم سن و سال های من، و حتی کوچک ترها، دارن به سمت داشتن دوستان یدکی پیش میرن … و جالب ترین قسمتش اینه که همه راضی هستن! … دوستان یدکی، دوستانی هستن که هدف تون از دوست شدن با اونا، روز مباداس! … روزی که دوستان اصلی تون به هر دلیلی، دیگه دوست تون نباشن! … باز تا اینجا هم شاید یه کم قابل توجیه باشه … آدم هرچه دوستان بیشتری داشته باشه، بهتره … ولی خب بدترین حالت وقتیه که تبدیل به داشتنِ دوست دختر یا دوست پسرِ یدکی بشه … چون بیشتر مواقع فراتر از یه رابطه ی دوستی میشه و رابطه ی عاطفی ایجاد میشه …

در طول این چندین سالی که وارد محیط دانشگاه شدم، همیشه  مورد های اینطوری خیلی ترحم انگیز بودن … کسانی که دوست دختر یا دوست پسرِ یدکی بودن، همیشه بازنده و شکست خورده بودن … همیشه مجبور بودن خودشون رو انقدر تغییر بدن که به مطلوب اون آدم نزدیک بشن … در حالی که در اکثر مواقع، اون آدم کوچکترین اهمیتی نمیده و کوچکترین ارزشی هم قائل نیست … و همین قضیه باعث میشه که مجبور میشن بیشتر کوتاه بیان، بیشتر خوش خدمتی کنن و هزار تا کار دیگه انجام بدن تا طرف رو خرسند کنن و توجه اش رو جلب کنن … و بدتر از همه اینکه، چنین چیزی پنهان شدنی نیست و همه ی اطرافیان، خواه ناخواه می فهمن که فلانی تبدیل شده به یک دوست یدکی!

واقعاً هر چقدر فکر می کنم نمی تونم بفهمم چرا یک آدم باید قبول کنه که تبدیل به یک دوستِ یدکی بشه و واسه این کار تلاش هم بکنه … مخصوصاً زمانی که این دوستی کم کم به سمت یک دوستی احساسی هم پیش میره و کوچکترین تلنگری ممکنه ضربه ی روحی شدیدی به فرد بزنه … این کارا واسه خاطر چیه ؟ چرا بعضیا اینطوری تشنه ی توجه هستن؟ … آدما دارن به کجا میرن ؟

پس از گذشت این همه سال، یه سری از اون زوار ها هنوز بدون استفاده مونده بودن … چند وقت پیش که مشغول تمیز کردن زیرزمین بودیم، هر چند نو و دست نخورده بودن، لای آشغالا گذاشتیمشون بیرون …

—————

پی نوشت 1 : ایمیلی که واقعاً هنوز هم نمی فهمم از کجا پیداش شده و باور هم ندارم، منو وادار به نوشتن این متن کرد …

پی نوشت 2 : این روزها، ناخودآگاه، بارها و بارها یاد سال پیش، همین روزها میوفتم و مرور می کنم … هر آنچه که گذشت …

پی نوشت 3 : چند روز پیش، یک پستِ یک خطی نوشتم! … یکی از آهنگا رو خیلی دوست دارم … چند تا از دوستام که شنیدن، می گفتن بذارمش اینجا … دو دل بودم که بذارم یا نه … اما الان مطمئنم که نمیذارمش … شاید چند وقت دیگه این کارو کنم … می ترسم الان توهم زا باشه :|

وبسایت http://30na.net
نوشته ایجاد شد 401

11 دیدگاه در “آدما کجا میرن؟

  1. مطلب جالبی بود فقط درباره این بخش :
    “واقعاً هر چقدر فکر می کنم نمی تونم بفهمم چرا یک آدم باید قبول کنه که تبدیل به یک دوستِ یدکی بشه و واسه این کار تلاش هم بکنه … مخصوصاً زمانی که این دوستی کم کم به سمت یک دوستی احساسی هم پیش میره و کوچکترین تلنگری ممکنه ضربه ی روحی شدیدی به فرد بزنه … این کارا واسه خاطر چیه ؟ چرا بعضیا اینطوری تشنه ی توجه هستن؟ … آدما دارن به کجا میرن ؟”
    عرض کنم که ! شاید تشنه توجه نباشن شاید طرف رو خیلی دوست داشته باشن یا شاید طرف براشون خیلی مهم باشه !
    فکر کنم زود قضاوت کردی !

    1. @مجتبی, نمیدونم ولی نظر شخصی من اینه که دوست داشتنِ یه طرفه اشتباه محضه! … کلاً تو یه رابطه ی یه طرفه، وقتی چشمت رو باز کنی، میبینی مدت ها فقط بازی خوردی … :-؟؟

  2. سینا جان ساعت ۷ صبح اشکم را درآوردید، آن هم درست یک ساعت بعد از اینکه تصمیم گرفته بودم دیگه بسه !! خیلی دلم میخواست بتونم توضیح بدم که متوجه بشین هر جمله به جمله مطلبتون(عجب لغت بی ریختی شد!!) حتی پانویسش وحتی سبک نگارش شما، چقدر زیاد به من وتصمیم یک ساعت پیشم و حتی اینکه بعد از 2ماه تارک دنیا شدن چرا وچطور ساعت ۶ صبح …. ربط داره، اما تا همینجا به نظرم نظرم داره از پستتون بلندتر میشه. خلاصه یه اقایی بکن این پیرمرد تاریخ‌‌مصرف گذشتۀ دل‌شکستۀ از دست خود خسته رو نذار تو کف آهنگه. … … … ممنون.

  3. البته شما اگه انصاف (وجدان) داشتی سعی نمیکردی دوست یدکی بگیری که بعد بندازیش آشغالدونی

    راستی آدما کجا میرن؟

  4. سلام
    یاد ان سخن معروف و شاهکار دیل کارنگی افتادم

    مردم فقط به خود علاقه دارند و هیچیک از انها به هیچ کس دیگر علاقه ندارند

  5. هیچ چیز واقعی نیست همه تنها هستن..نیازی به دوستی نیست چون هیچ دوستی واقعی نیست..تمامی دوستی ها یک طرفه است …در هر حال یکی اشتباه می کنه ..
    همه مسافر های کوچولو تنهایی هستیم که فکر میکنیم تنها نیستیم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته های مرتبط

متنی که میخواهید برای جستجو وارد کرده و دکمه جستجو را فشار دهید. برای لغو دکمه ESC را فشار دهید.

بازگشت به بالا