امروز هم یک روز عادی بود برای تو … تو در این هوای سرد ، ایستاده ای … در آن جنگل سبز … و آنان میدوند. میدوند به دنبال پول … همان پول گردی که سال هاست همه برایش میدوند … عده ای برای ضربش … عده ای برای مراقبت از او … عده ای برای توصیف او … عده ای برای دیدن او … و فریادها گوشت را کر کرده است … تحمل کن … تو مجبور هستی … خوب به اطرافت نگاه کن … حتی به آن نرده ها … به آن کسی که به لباست میخندد … به پول گرد … به رنگ قرمز … به زرد … به سبزی جنگل … سفید … آسمان … نور …
تمام شد … پاداشت را گرفتی …
چشمانت را گرفتم … خفه شو … حرف نزن … دیه اش را می دهم … با پولی که گرفتی ، میتوانی چشم بخری … مادرت برایت میشمارد … دقیق است … نگران نباش … اشتباه نیست … فقط مالیات و عوارض نوسازی جنگل ها! را کم کرده ایم …
چشمانت پیش من میماند … پول ها پیش تو … هر روز آنها را بشمار … من به جای تو نگاه میکنم … برایت تعریف خواهم کرد … برایت میگویم که نفر بعدی چه کسی است … برایت میگویم که دست و پا و چشم و گوش او را چند خریدیم … هرگاه حس کردی ضرر کرده ای ، پول هایت را دوباره بشمار … من هر روز برایت از دوندگانی خواهم گفت که سالهاست میدوند … هرگز نخواهم گذاشت یک لحظه هم فراموش کنی … نخواهم گذاشت از یاد ببری که اگر هر سال هزاران نفر هم به سرنوشت تو دچار شوند ، باز هم تمام نفت هایمان را خرج جنگل ها و دوندگانش خواهیم کرد … این سرنوشت تو نبود … این سرنوشت را من برایت نوشتم … این سرنوشت ملتی است که در سوگواری اش قمه میزند … و در شادی اش بمب به در و دیوار می کوبد …
چشمانت در دست من است … در دست ماست … در دست ملت همیشه در صحنه ایران … !
———
پی نوشت 1 : به مردم … به کشورم … به فرهنگم … و به این تمدن چندهزار ساله … افتخار میکنم !!!
پی نوشت 2: یادت باشد که این بار ، دستت را جلوی چشمانت بگیری …
vahshatnak narahat shodam. vaghean moteasefam.
يادت نره از اين به بعد هميشه دستات رو جلوي چشمت بگير ودنيا رو از بين انگشتات ببين!!!…
البته اگه اين دنيا بذاره كه از بين انگشتات هم به اون نگاه كني!!!…
واقعا متاسفم…
واقــعــا نـمـی دونـم چــی بــگم …. یـعنــی چــی بــایــد گـفـت …
…..
” آیـــا تــمــام لــیــگ ایــران , بـه از دســت دادن ایــن دو چــشــم و اشــک هــای مــــــادر مــی ارزیـــد ؟!؟!؟!؟ ”
….
نـــور … نـــور …. نـــور … تــاریکــی ….و نـــور !!
خدایا
نمی دونم چی بگم
من شرمسارم از این لیگ و از این فوتبال
خدایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا
وبلاگ زيبا و درخ ور تاملي داريد
خوشحالم ميكنيد اگر به من هم سري بزنيد
.
.
.
سبز باشيد و جاري !
خیلی خوب و قشنگ نوشتی…. حد اقل یکی پیدا شد که حرف دل اون سرباز رو بزنه !