بارون ، برف !

سرمو بالا گرفتم … امروز بعد از مدت ها چند کلمه باهاش حرف زدم … نمیدونم گوش میداد یا حواسش جای دیگه بود … نمیدونم اصلاً منو نگاه میکرد یا داشت بقیه رو می پایید … داشت اونا رو هل میداد … هنوز تو تهران هستم … هوا بازم داره تاریک میشه … قطره های […]

متنی که میخواهید برای جستجو وارد کرده و دکمه جستجو را فشار دهید. برای لغو دکمه ESC را فشار دهید.

بازگشت به بالا