هممم … اگه مدت هاست اینجا رو میخونین، حتماً یادتون میاد که من هر سال فال حافظی که شب یلدا میگیرم (میگیریم!) میذارم اینجا … اینم مال یلدای ۸۹ …
سالها پیروی مذهب رندان کردم
تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم
من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه
قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم
سایهای بر دل ریشم فکن ای گنج روان
که من این خانه به سودای تو ویران کردم
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
میگزم لب که چرا گوش به نادان کردم
در خلاف آمد عادت بطلب کام که من
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
نقش مستوری و مستی نه به دست من و توست
آن چه سلطان ازل گفت بکن آن کردم
دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع
گر چه دربانی میخانه فراوان کردم
این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت
اجر صبریست که در کلبه احزان کردم
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
گر به دیوان غزل صدرنشینم چه عجب
سالها بندگی صاحب دیوان کردم
راست میگه این حافظ … کلاً!
آره، کلا راس می گه. مخصوصا امسال که دیگه حسابی صفا داد! برای هر کی فالشو می خوندم می زد زیر گریه!!! دقیق ترین فال زندگیمو امسال شب یلدا گرفتم. در طول روز ۳ بار شعرش رو تصادفی شنیدم یا خوندم. یه بار از تو دستمال کاغذی در اومد. یه بار آهنگش از تاکسی پخش شد. یه بار هم ساعت ۱۲:۳۰ شب با دیوان توی خونه و کنار هندونه و انار در اومد! حتی ۴-۵ تا کلمه که توی نیتم بهش فک کرده بودم توی فالم بود!!!
غزل بسیار دلنشینی است ممنون
برای منم راست گفت..