پدر
جمعه, ژوئن 25, 2010 17:00کاش میشد … کاش میشد نوشت، آنقدر که سزاوار او باشد … تنها می توان گفت یک عمر “سکوت” به احترام عشقِ بی پایانش …
۲ ديدگاه براي “پدر”
- لطفاً فارسی بنویسید. نظراتی که پینگلیش باشند، تأیید نمی شوند.
- اگر نمی توانید فارسی تایپ کنید، کافیست در بالای کادر متن، گزینه تبدیل خودکار را فعال کنید و پینگلیش بنویسید. نوشته ی شما پس از نوشتن هر کلمه به صورت خودکار به فارسی تبدیل می شود.
- نظر شما پس از بررسی، منتشر خواهد شد. در صورتی که تمایل دارید نظرتان به صورت خصوصی باقی مانده و منتشر نشود، لطفاً ذکر کنید.
- در صورتی که دیدگاه شما در مورد این نوشته نیست از صفحه ارتباط با من استفاده کنید.
فرشته گفته است :
ژوئن 25th, 2010 در 10:00 ب.ظ
فکر کن یه روزی یه جایی یه فرزندی یه جمله ای ام واسه تو خواهد نوشت :)
مهسا گفته است :
جولای 2nd, 2010 در 1:11 ق.ظ
سلام آقا سینا … مهسا هستم …
حقیقتش قدیم ها از طرف دارهای پروپاقرص وبلاگ شما”خیره به سازم میمونم” بودم …متاسفانه یه مدت درگیر درس و دانشگاه …دیگه نشد سر بزنم …نوشته هاتون و رنگ قلموتون را خیلی دوست دارم …افتخار بزرگیه برای من اگه به وبلاگ حیرانه کوچک ما هم سر بزنید یه شعر برای روز پدر نوشتم نظرتون برای من خیلی ارزشمند و مهمه …
ممنونم از لطفتون …اگه اجازه بدید لینکتون کنم که همیشه به وبلاگتون سر بزنم …ارادتمند شما مهسا