ترس، سوغات!
جمعه, مارس 5, 2010 13:09ما هرگز از آنچه نمیدانستیم و از کسانی که نمیشناختیم ترسی نداشتیم. ترس، سوغات آشناییهاست.
“نادر ابراهیمی”
پی نوشت : نمی دونم کجا اینو خوندم :) این آقای ابراهیمی رو هم اصلاً نمی شناسم ولی خب نمیشد اسمش رو نیاورد.
۲ ديدگاه براي “ترس، سوغات!”
- لطفاً فارسی بنویسید. نظراتی که پینگلیش باشند، تأیید نمی شوند.
- اگر نمی توانید فارسی تایپ کنید، کافیست در بالای کادر متن، گزینه تبدیل خودکار را فعال کنید و پینگلیش بنویسید. نوشته ی شما پس از نوشتن هر کلمه به صورت خودکار به فارسی تبدیل می شود.
- نظر شما پس از بررسی، منتشر خواهد شد. در صورتی که تمایل دارید نظرتان به صورت خصوصی باقی مانده و منتشر نشود، لطفاً ذکر کنید.
- در صورتی که دیدگاه شما در مورد این نوشته نیست از صفحه ارتباط با من استفاده کنید.
مجتبی گفته است :
مارس 6th, 2010 در 7:24 ق.ظ
ایول خیلی قشنگ بود جمله اش
کسر گفته است :
مارس 6th, 2010 در 6:35 ب.ظ
یعنی باید ازم بترسی D: