گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس / زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس
من و همصحبتی اهل ریا دورم باد / از گرانان جهان رطل گران ما را بس
قصر فردوس به پاداش عمل میبخشند / ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس
بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین / کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان / گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم / دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
از در خویش خدا را به بهشتم مفرست / که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس
حافظ از مشرب قسمت گله ناانصافیست / طبع چون آب و غزلهای روان ما را بس
پی نوشت ۱ : شب یلدا بدون حافظ مزه نداره :) اگه شما هم شعرتون رو خواستید بذارید!
پی نوشت ۲ : از فال سال پیشم خیلی خیلی بهتره! :D
سلام خیلی وقت بود از دنیای اینتر نت دور بودم ……..به سختی تونستم آدرستو پیدا کنم آخه حدودا یه ساله پیش بود که به عشق آهنگی که گذاشته بودی روی وبت وبه خاطر حس غریبی که توش بود می اومدم نا گفته نماند نوشته هات هم خیلی قشنگ بود ……..ولی حالا وبت …نوشته هات ….خیلی تغییر کرده درسته که منم تو این یه سال خیلی تغییر کردم ولی میتونم حس کنم که دیگه اون حسی که منه عاشق داشتم رو دیگه نداره………..
به هر حال خیلی خوشحالم که دوباره وبتو پیدا کردم بازم بهت سر میزنم فعلا بای……..
نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان !!!