ما را بس!
سهشنبه, دسامبر 22, 2009 12:57گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس / زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس
من و همصحبتی اهل ریا دورم باد / از گرانان جهان رطل گران ما را بس
قصر فردوس به پاداش عمل میبخشند / ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس
بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین / کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان / گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم / دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
از در خویش خدا را به بهشتم مفرست / که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس
حافظ از مشرب قسمت گله ناانصافیست / طبع چون آب و غزلهای روان ما را بس
پی نوشت ۱ : شب یلدا بدون حافظ مزه نداره :) اگه شما هم شعرتون رو خواستید بذارید!
پی نوشت ۲ : از فال سال پیشم خیلی خیلی بهتره! :D
۲ ديدگاه براي “ما را بس!”
- لطفاً فارسی بنویسید. نظراتی که پینگلیش باشند، تأیید نمی شوند.
- اگر نمی توانید فارسی تایپ کنید، کافیست در بالای کادر متن، گزینه تبدیل خودکار را فعال کنید و پینگلیش بنویسید. نوشته ی شما پس از نوشتن هر کلمه به صورت خودکار به فارسی تبدیل می شود.
- نظر شما پس از بررسی، منتشر خواهد شد. در صورتی که تمایل دارید نظرتان به صورت خصوصی باقی مانده و منتشر نشود، لطفاً ذکر کنید.
- در صورتی که دیدگاه شما در مورد این نوشته نیست از صفحه ارتباط با من استفاده کنید.
عاشق ......... گفته است :
دسامبر 22nd, 2009 در 3:11 ب.ظ
سلام خیلی وقت بود از دنیای اینتر نت دور بودم ……..به سختی تونستم آدرستو پیدا کنم آخه حدودا یه ساله پیش بود که به عشق آهنگی که گذاشته بودی روی وبت وبه خاطر حس غریبی که توش بود می اومدم نا گفته نماند نوشته هات هم خیلی قشنگ بود ……..ولی حالا وبت …نوشته هات ….خیلی تغییر کرده درسته که منم تو این یه سال خیلی تغییر کردم ولی میتونم حس کنم که دیگه اون حسی که منه عاشق داشتم رو دیگه نداره………..
به هر حال خیلی خوشحالم که دوباره وبتو پیدا کردم بازم بهت سر میزنم فعلا بای……..
دستفروش گفته است :
دسامبر 26th, 2009 در 6:55 ب.ظ
نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان !!!