من یا … ؟
جمعه, آگوست 4, 2006 11:11نمیدونم کی شروع کرد
نمیدونم کی سماجت کرد
نمیدونم کی لجبازی کرد
نمیدونم کی ادامه داد
نمیدونم کی منو هدایت کرد
نمیدونم کی شروع کرد …
نمیدونم کی اشتباه می کنه
نمیدونم کی مغرور تره
نمیدونم کی کوتاهی می کنه
نمیدونم کی ساکت می مونه
نمیدونم کی شروع کرد …
نمیدونم کی وقت منو تلف می کنه
نمیدونم کی ساده گی می کنه
نمیدونم کی دیوونگی می کنه
نمیدونم کی تمومش می کنه
شاید نباید اشتباه تکرار می شد …
شاید نباید عهدی که با خودم بسته بودم رو به این زودی می شکستم ! چقدر زود …
شاید نباید از عرش به فرش می اومدم …
شاید نباید می خندیدم …
شاید نباید می دیدم …
شاید نباید می شنیدم …
شاید نباید برای هدفم چنین وسیله ای پیدا می کردم …
شاید نباید انتظار میداشتم که مسیر ۱۰۰ قدمی رو پرواز کنم ! باید خودم می دویدم … من انقدر دویدم که پرواز رو ، خودم یاد گرفتم …
شاید نباید پایین رو نگاه میکردم …
وقتی از کنار- گذر کندوان ، پایین رو نگاه کنی ، نمی فهمی اون ماشینی که پایینه ، پیکانه یا بنزه ! شاید اونجا نباید اطراف رو هم نگاه کرد …
من از ارتفاع می ترسم …
شاید دیگه پایین رو نگاه نکنم …
شاید وقتش رسیده که فقط جلو رو ببینم … فقط بالا رو نگاه کنم !
شاید دیگه وقتش رسیده که جاه طلبی هام رو به حقیقت تبدیل کنم …
شاید وقتش رسیده که ، مثل گذشته ، چیزی رو اراده کنم و تا بهش نرسیدم کوتاه نیام !
شاید نوبت من شده باشه …
شاید باید فراموش کنم …
شاید باید حافظه ام رو ضعیف کنم …
شاید باید تفریحی پیدا کنم که من رو از همه چیز فارغ کنه …
کاش عادت داشتم چراغ که زرد شد ، گازشو بگیرم و برم …
شاید باید مغرور تر می بودم !راستش ، واقعاً نمیدونم کی شروع کرد …ولی اینو خوب میدونم که :
یا بخت من طریق مروت فرو گذاشت یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد
صبر می کنم … بازم صبر می کنم … ولی آخرش :
عهد خودم رو به یاد میارم ؛ می خندم ؛ می بینم ؛ می شنوم ؛ بسیار مغرور تر می شم ؛ فراموش نمی کنم ، درس می گیرم ؛ پایین رو ، فقط نظاره می کنم ؛ به محض دیدن چراغ زرد ، ترمز می کنم ولی فکر نمی کنم ؛ سرگرمی بهتری پیدا می کنم ! انقدر مغرور می شم که می تونم بگم : برای هر چیزی باید لیاقتشو داشت !
دیگه برام مهم نیست …
It’s your turn !
۹ ديدگاه براي “من یا … ؟”
- لطفاً فارسی بنویسید. نظراتی که پینگلیش باشند، تأیید نمی شوند.
- اگر نمی توانید فارسی تایپ کنید، کافیست در بالای کادر متن، گزینه تبدیل خودکار را فعال کنید و پینگلیش بنویسید. نوشته ی شما پس از نوشتن هر کلمه به صورت خودکار به فارسی تبدیل می شود.
- نظر شما پس از بررسی، منتشر خواهد شد. در صورتی که تمایل دارید نظرتان به صورت خصوصی باقی مانده و منتشر نشود، لطفاً ذکر کنید.
- در صورتی که دیدگاه شما در مورد این نوشته نیست از صفحه ارتباط با من استفاده کنید.
fakhte گفته است :
آگوست 4th, 2006 در 8:43 ب.ظ
khodahafeZ!!!!!!!
az inja ke por az ghame khaste shodam
mikham beram
halbamo ke dadam be to
dge bayad pas begiram
mondan hargez:(
khodahafeZ!
dge miram
age ye roz dardaye donya berize to ghalbe man!
setareha khamoshe beshan to asemone shabe man!!!
man mimirammmmmm:(((
dge miram:(
del misoze:(
azam nakha bishtar az in asire in ghafas basham
hichi namonde az delam khakestare to atisham!!!!
rize rize del misoze:((
khaste shodam
delam gerefte in roza
gham khone karde to sedam
barone ghose engari mibare to taraneham
ashegh bodam khaste shodam:((
del biya berimmmmm
az eshgh dge nagim
darde eshghi keshim
joz khoda be kasi nagim:-|
سینا - Admin گفته است :
آگوست 4th, 2006 در 9:55 ب.ظ
این ماله یه آهنگ باید باشه ، نه ؟! … چقدر طولانی بود :D
حامد گفته است :
آگوست 5th, 2006 در 12:18 ق.ظ
miduni ke midunam ke miduni chi mikham begam.
pas harfamo be deraza nemikeshunam…nazarate takmilimo baadan midam.
faghat ghablesh yadet nare farda barnameye ifilm editoreto biari barama!
felan shab khosh!
bita گفته است :
آگوست 5th, 2006 در 11:16 ب.ظ
shayadam bayad raft
shayad bayad cheshmamoon ro bebandim va hich chiz ro nabinim joz khodemoon ke lahze be lahze bedoone inke motavajeh shim darim taghir mikonim!hame adama!
kheili kheili jaleb bood!
fakhte گفته است :
آگوست 6th, 2006 در 1:55 ب.ظ
uhum male ye ahange:)
fakhte گفته است :
آگوست 6th, 2006 در 1:55 ب.ظ
کاش…!
س رن وش ت…
جز این مینوشت!!!
___________________________________________
زیباکلام…
به روزه:)
fakhte گفته است :
آگوست 14th, 2006 در 10:28 ب.ظ
ای مرغ آفتاب
از صد هزار غنچه یکی نیز وا نشد !
دست نسیم با تن من آشنا نشد .
گنجشک ها دگر نگذشتند از این دیار …
آن برگ های رنگین , پژمرده در غبار
وین دشت خشک غمگین , افسرده بی بهار …
ای مرغ آفتاب !
با خود مرا ببر به دیاری که همچو باد
آزاد و شاد , پای به هر جا توان نهاد !
گنجشک پر شکسته باغ محبتم
تا کی در این بیابان , سر زیر پر نهم ؟
با خود مرا ببر به چمنزار های دور
شاید به یک درخت رسم , نغمه سر دهم …!
:):):):)merc k sar zaD
OmidVaram uam hamishe shad bashi
moraghebe ehtiyat bash
paka!
Pierre گفته است :
فوریه 15th, 2008 در 4:09 ق.ظ
man kheli az dide fekryat khosh am amad
khoshhal misham baham dar tams bashim
pierre
عاشق ديوانه گفته است :
مارس 3rd, 2009 در 7:39 ب.ظ
خیلی از شما متشکرم چون من با هیچ چیز نتونسته بودم آروم بشم ولی با دیدن وبلاگتون واین آهنگ زیبا بغض چند ساله ام ترکید متشکرم