نویز فکری!
نگارش شده در تاريخ : شنبه, ژانویه 29, 2011 و ساعت : 2:20امشب از اون شب هایی هست که همین طور افکار عجیب غریب میاد به ذهنم و ول نمیکنه … برای مشاهده ی ادامه ی مطلب، کلیک کنید …
اینجا را پلاس 1 کنید!
امشب از اون شب هایی هست که همین طور افکار عجیب غریب میاد به ذهنم و ول نمیکنه … برای مشاهده ی ادامه ی مطلب، کلیک کنید …
همیشه این قضیه واسم حل نشده بوده که این انتفاضه و سنگ انداختن و اینا خب یه مشکلی داره! اون عقبیا اگه زورشون کافی نباشه (که اغلب هم نیست)، میزنن سر و کله ی اون ردیف جلو رو داغون میکنن که! هممم؟
من رو در ۳ کلمه توصیف کنید!
اینجا کلیک کنید و ۳ کلمه در توصیفِ من بنویسید!
اگر خواستید اسمتون و یا هر توضیح دیگه ای بنویسید، Add a note along with your words رو بزنید.
پی نوشت : تا ببینیم چی میشه!
گوگل اعلام کرد که تحریم های خود در مورد چند نرم افزار متداول را حذف کرده است. با این حال کماکان تحریم های گوگل علیه IP های دولت ایران ادامه دارد.
بدین ترتیب از این پس می توان در ایران نرم افزار های زیر را بدون محدودیت دریافت کرد :
بر روی لینک های فوق کلیک کنید تا وارد صفحه اصلی در سایت گوگل شوید.
ظاهراً اسمش “ترنم پروین پور” ه (+) … این وبلاگیه که مامانش مینوشته (+) …
کوچکترین قربانی سانحه هواپیمای بوئینگ ۷۲۷ ارومیه
از دیروز چهره ی این بچه جلو چشمامه … از دیروز دارم به این فکر میکنم که یه آدم چقدر باید بی شرف و حیوون صفت باشه که مرگ آدما رو ببینه و به جای عذرخواهی و استفاء فقط زر مفت بزنه … دارم به این فکر میکنم که گناه این بچه چی بوده؟ گناه این بچه و ده ها نفر دیگه که قربانی بی عدالتی ها و بی لیاقتی ها شدن چی بوده؟ دارم به این فکر می کنم که خدا کجاست؟ که عده ای به ناحق و بی گناه بمیرن و عده ی دیگه ای ژست تبلیغاتی بگیرن …
یه آشغالی میگه “هنوز از آمارهای جهانی عقب هستیم” … اون یکیشون میگه “مشیت الهی بوده” … یکی اصلاً تو اخبار چیزی نمیگه … یکی به عنوان خبر دهم میگه …
چهره ی این بچه از جلو چشام دور نمیشه … لعنت به شما … لعنت به شمایی که هیچ بویی از شرافت و انسانیت نبردید و ارزون ترین چیز رو جون مردم میدونید و حتی انقدر وجودشو ندارید که مسئولیت بپذیرید … و لعنت به شمایی که انقدر وحشی هستید که تحریم تون شامل هواپیماهای مسافربری میشه …
روزی صدبار این افکارو مرور میکنم … چهره ی این بچه از جلو چشمام دور نمیشه … :((
—————
پی نوشت ۱ : بخونید وبلاگی رو که مامانش می نوشته … به تاریخ نوشته ها دقت کنین …
پی نوشت ۲ : لیستی از سوانح هوایی ای که تو ایران رخ داده، پیدا کردم … اینجا کلیک کنید
آنچه در این ذهن آشفته می گذرد، شعر ندارد … موسیقی بی کلامیست که دیوانه ای می نوازد و من بی اختیار … می پرستمش …
به خدا، هیچکدامشان آن عشق دوران دبیرستان نمی شود!
پی نوشت : برای ثبت در تاریخ
چه چیزی از یه شب خوب، آروم، هوای صاف و تمیز، سرد و دلچسب و یه خستگی دوست داشتنی بهتره؟ … چه چیزی از تنهایم با صدای بلند بهتره؟ … با صدای خیلی بلند و یک جاده مستقیم و خلوت …
[audio:http://download.30na.net/03-Tanhayam(NightTrainVersion).mp3]
این ریمیکس تنهایم (از بابک رهنما) رو از دست ندید … و یا اینکه از اینجا دانلود کنید
یه زمانی، هر وقت گوشیت زنگ میخورد، یکی از دوستات بود که بعد از ۱۰۰ سال زنگ زده بود و میگفت بیا فلان جا یه ساعت کارت دارم! بعد تو مجبور بودی ۲ ساعت بهش توضیح بدی که به پرزنت شدن و پرزنت کردن و پولدار شدن و سکه ی طلا و روزی ۱۰ میلیون تومن درآمد علاقه ای نداری! موقع پرزنت کردن هم جمله ی اولشون این بود:
شما می دونید تجارت الکترونیک یعنی چی؟!
وقتی هم که میگفتی “آره میدونم” … باز میگفتن “خب پس بذار من توضیح بدم”!!! … کلاً حماقتشون دوست داشتنی بود :دی
هممم … اگه مدت هاست اینجا رو میخونین، حتماً یادتون میاد که من هر سال فال حافظی که شب یلدا میگیرم (میگیریم!) میذارم اینجا … اینم مال یلدای ۸۹ …
سالها پیروی مذهب رندان کردم
تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم
من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه
قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم
سایهای بر دل ریشم فکن ای گنج روان
که من این خانه به سودای تو ویران کردم
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
میگزم لب که چرا گوش به نادان کردم
در خلاف آمد عادت بطلب کام که من
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
نقش مستوری و مستی نه به دست من و توست
آن چه سلطان ازل گفت بکن آن کردم
دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع
گر چه دربانی میخانه فراوان کردم
این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت
اجر صبریست که در کلبه احزان کردم
صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم
گر به دیوان غزل صدرنشینم چه عجب
سالها بندگی صاحب دیوان کردم
راست میگه این حافظ … کلاً!
خیلی سعی میکنم در این همهمه ها جلوه ای از خدا ببینم، حرفی از خدا بشنوم … اما نه حرفی از اوست، نه حتی اسمی از او … واقعیت اینست که در طول تاریخ، خدا، بی تردید “مظلوم ترین” بوده است!
+ میدونید چیه … من کلاً آدم امیدواری هستم … انقدر که گاهی فکر میکنم اگه دانشمندا زور بزنن ممکنه یه فرجی بشه و ما نمیریم! … بعد همین امیدواری باعث میشه که خیلی از اتفاق ها اونطوری که من فکر می کنم از آب در نیاد … اونوقت میشینم با خودم فکر میکنم که کجای کار اشتباه بوده … بعد میبینم هیچ جای کار اشتباه نیس … و نتیجه میگیرم که این قضیه فقط و فقط وابسته به یک متغیره! که اونم خودمم!
+ حالا این چه ربطی به الان داشت، نمی دونم!
+ به نظر من واسه هر آدمی لازمه که حداقل واسه چند روز هم که شده پیش یه آدم روانی باشه و باهاش معاشرت کنه … یعنی اگه ۴ روز دیگه بخوام کسی رو استخدام کنم، اول ازش میپرسم تا حالا با یه روانی سر و کله زده یا نه ؟ … یه جور تست روانشناسیه … یعنی اگه سالم بیای بیرون، کارت درسته! … اگه چند ماه هم سر و کله زده باشی که دیگه هیچی! … روانی ها رو از ۲ تا اس ام اس اولشون میشناسی … اصلاً نمیخواد دیگه فرم پر کنی … از فردا بیا سر کار!
+ اینم ربطی نداشت!
+ آتیش داری؟
+ یعنی عاشقشم هاااا! تا حالا شش و نیم صبح اونقدر نخندیده بودم … :دی