دو هفته!
یکشنبه, می 8, 2011 1:31+ هر بارونی که تو این دو هفته بارید واسه من خاطره شد! چه وقتی که مشغول خیابون گردی بودیم و هی میبارید و هی قطع میشد (:دی)، چه وقتی که تو ارتفاع ۲۵۰۰ متری از سطح دریا بودم و هی gps رو چک میکردم که ببینم تا کجا بالا میریم، چه وقتی که تنها روشنایی دور و بر ناشی از رعد و برق بود … چه وقتی که باید میبارید و … دیگه اصلاً مهم نبود که بارون میباره یا نمیباره! …
+ چی میتونه بهتر از پیانو زدن و آواز خوندن کنار آدمایی باشه که دوستشون داری؟ بعد تو هی بخونی، هی زمزمه کنید … بعد یهو ببینی ۳ ساعت گذشته …!
+ بعضی وقت ها اصلاً نباید حرف زد … فقط باید سکوت کرد … و نگاه کرد … و اصلاً نگاه هم نباید کرد … باید چشم ها را بست و فقط بود …
+ این روزا خیلی زود میگذرن … قبول نیست!
۳ ديدگاه براي “دو هفته!”
- لطفاً فارسی بنویسید. نظراتی که پینگلیش باشند، تأیید نمی شوند.
- اگر نمی توانید فارسی تایپ کنید، کافیست در بالای کادر متن، گزینه تبدیل خودکار را فعال کنید و پینگلیش بنویسید. نوشته ی شما پس از نوشتن هر کلمه به صورت خودکار به فارسی تبدیل می شود.
- نظر شما پس از بررسی، منتشر خواهد شد. در صورتی که تمایل دارید نظرتان به صورت خصوصی باقی مانده و منتشر نشود، لطفاً ذکر کنید.
- در صورتی که دیدگاه شما در مورد این نوشته نیست از صفحه ارتباط با من استفاده کنید.
bita! گفته است :
می 10th, 2011 در 9:46 ق.ظ
لایک واسه بارون!
شاهرخی گفته است :
می 10th, 2011 در 2:52 ب.ظ
همه روزها زود میگذرند. ممنون از پست های زیبایی که می نویسین
فریده جلیلوند گفته است :
می 22nd, 2011 در 9:29 ب.ظ
مقایسه زیبایی بود . باران و پیانو