آخرین حرف ها …
سهشنبه, مارس 22, 2011 23:44بالاخره بعد از مدت ها وقت کردم قسمت هایی رو که از How I Met Your Mother ندیده بودم، دیدم … البته هنوز ۳-۴ قسمت عقبم! این یکی دو قسمت اخیری که دیدم، مربوط به مرگ پدرِ مارشال بود … جزو یکی از قشنگ ترین اپیزودهای سریال بود … موضوعی که به طور برجسته تو این قسمت مطرحه، اینه که مارشال سعی میکنه به یاد بیاره آخرین حرفهایی که پدرش بهش زده بود، چی بوده … بگذریم …
ولی خوبه که فکر کنید … همین الان به این فکر کنید که آخرین حرف هایی که به کسانی که دوستشون دارید (یا داشتید یا خواهید داشت) زدید، چی بوده؟ … و به این فکر کنید که اگر بشنوید که دیگه زنده نیستن، از “آخرین حرف ها” تون راضی هستید؟
۳ ديدگاه براي “آخرین حرف ها …”
- لطفاً فارسی بنویسید. نظراتی که پینگلیش باشند، تأیید نمی شوند.
- اگر نمی توانید فارسی تایپ کنید، کافیست در بالای کادر متن، گزینه تبدیل خودکار را فعال کنید و پینگلیش بنویسید. نوشته ی شما پس از نوشتن هر کلمه به صورت خودکار به فارسی تبدیل می شود.
- نظر شما پس از بررسی، منتشر خواهد شد. در صورتی که تمایل دارید نظرتان به صورت خصوصی باقی مانده و منتشر نشود، لطفاً ذکر کنید.
- در صورتی که دیدگاه شما در مورد این نوشته نیست از صفحه ارتباط با من استفاده کنید.
بی تا! گفته است :
مارس 23rd, 2011 در 1:14 ب.ظ
من فکر میکنم همیشه به این قضیه…
میلاد گفته است :
مارس 25th, 2011 در 11:21 ب.ظ
بعضی مواقع خیلی آدمو اذیت میکنه فکر کردن به این موضوع…خیلی
شبنم گفته است :
آوریل 23rd, 2011 در 10:02 ق.ظ
خوب،اینکه آدم بخواد لحظه لحظه ی زندگیش رو مواظب باشه که چی می گه یاچی می خواد بگه سخته،چون شرایط وموقعیت ها اثرگذاره.ولی بازم می شه سعی کردومراقب بود…